- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
ای بانویی که زنده شد عصمت زنام تو پیک خـداست حـامل عـرض سلام تو ای آفـتـاب لـم یـزلـی هـمـنـشیـن تـان ای کـوثـر بهـشت نـبـی هـم کـلام تـو بیت الحـرام معـتکـف مسجـد شماست غـار حـراست چـله نـشـیـن طـعـام تو پیـراهن رسـول کـفـن شد که گـل کند تا روز حشر عـطـر نـبی در مشام تو ای سیّدِ زنـان بهـشتی که میگـریست چـشـمان سـیـد الــشـهـدا در مــقـام تـو سال عزاست چون تو به پرواز میرسی ای مـطـلـع غـم هـمه حُـسن خـتـام تـو « تا بر فراز ماذنههانام مصطفی است ثبت است بر جـریـده عـالـم دوام تو»
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
برای بعد وفاتت چه غصهها داری به روی گونۀ خود اشک غم چرا داری؟ تـو مـادر هـمـۀ هـادیـان ما هـسـتی چه جـایگـاه رفـیـعی میان ما داری شریعت نبـوی را تو تقـویت کردی مـقــام یــاوری مـذهـب خــدا داری توئی که مریم و آسیه در هوای توأند مـقـام مـادری أفـضل الـنـساء داری امیـر عـالـم ایـجـاد مـحـرم حـرمت مقـام هـمـسری خـتـم انـبـیـاء داری تمام ثـروت خود وقـف کردهای اما حـیا ز مسئـلت قـطعهای عـبا داری غـمین غـربت پیغـمبری تو ای بانو درون سینهات این غصه را چرا داری بخاطر نوههایت چرا حزین شدهای گریـز لحظـۀ آخر به نـیـنـوا داری؟ بخوان به یاد شه تشنه لب کمی روضه عـزای قـتـلـگـه شــاه کـربـلا داری
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
باید از غـصۀ تو چـشمِ فَـلک تَر باشد از خودت میگُذَری تا که پیـمبر باشد معنـیِّ مـادریِّ فاطـمه یعنـی قابـی… که طـلا کـوبـیّ آن سورِۀ کـوثـر باشد شاهدِ معرفت و عشق و تلاشَت زهراست اولیـن سـیـنه زنِ داغِ تو حـیـدر باشـد مـادر کُـلِّ بنـی هـاشِمـیـون نَه… والله مَنـصـَبَـت مـادریَّ قـلـبِ مطـهـَّر باشد دهـمِ مــاهِ خـدا مـیشـود عـاشـورایـی گـریـۀ روزِ دهـم قَــدرِ مُــقَــدّر بـاشـد رفتی اِی سنگ صبورِ حرم وُ جا دارد حرمی از غمِ دوریَّ تو مضـطر باشد مجلسِ ختم تو را مـادرِ سادات گرفت شـالِ مـاتـم به رویِ شـانۀ دلـبـر باشد
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
بیخـود نـبـی برای کـسی پـا نـمیشود بـیجـا مـحـبـتـت به دلـش جـا نمیشود تـو مــادر زلال تـریـنهـا خـدیـجـهای با هـیچ واژه اسـم تو مـعـنـا نـمیشود از درک جایگاه تو این سینه عاجز است این کـاسهها به وسعت دریـا نمیشود مـال و مـنـال داشـتـن تـو بـهـانـه بـود قـدر وفـای تو که به ایـنـهـا نـمیشـود هر همسری که همدم و غمخوار و یار نیست هـر مـادری که مـادر زهـرا نمیشود این الخـدیجـه گـفت نـبـی تا نشان دهد دیگـر کـسی شـبـیـه تو پـیـدا نـمیشود چـنـدین کـفـن برای تو آمـاده میشـود میخـواسـتم که بـگـذرم اما نـمیشـود گویا کسی به فکـر کـفـن نیست کربلا مادر بزرگ جای تو خالی ست کربلا
: امتیاز
|
زبانحال پیامبر در وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
ای مـهـربان خـانه، خـریـدار آه من بعد از خدا و بعد علی تکـیه گاه من روزی مـلـیکـۀ هـمه شهـر بـودهای آن روزها که یک تنه بودی سپاه من
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
سه سال آخر عُمرش شکستهتر شده بود بلی شکستهتر از فرطِ دردِ سر شده بود تـمام بال و پَـر او کـبود و زخمی بود که پیـش موج بلا بارها سپر شده بود بـلایِ شِعْـب به پایـان رسیـده بود امّـا خـدیـجه بیـشـتر آمادۀ خـطـر شده بود چـقـدر دیر به محـبـوبهاش رسـید نبی چقدر زود گـلـش عازمِ سفـر شده بود زنی که پیک اَجَل تحت امرِ مَردش بود به اختیار خودش بود مُحتضر شده بود نبی به فکر وصایایِ همسـرش بود و غمش به خاطرِ زهراش بیشتر شده بود شبیه فاطمهاش بود و در سه نوبتِ تلخ خدیجه صاحب عزای سه تا پسر شده بود چــقــدر جَـدّه ایـن خـانـدان اذیّـت شـد چقدر مادر سادات خونْ جگر شده بود چگونه بگذرم؟ از اینکه بین شعله و دود به قلب فاطمهاش داغ حملهور شده بود خدیجه سنگ ز کُـفّار خورد و دختر او سرش شکستۀ بیحُرمتیِ در شده بود نداد فاطمه رُخصت، وگـرنه در آتـش بـنا به سوختـن آن چهـل نفـر شده بود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام عسکری علیهالسلام
ای معـدن شجـاعت و ای کـوه اقـتـدار فصل تو هست فـصل شکـوفاییِ بهـار ای که بهشت با همه آفاق مست توست
: امتیاز
|
رحلت امام خمینی رحمة الله علیه و مدح مقام عظم رهبری
با غـریـبان ای دلا دمـساز شو لحظهای با عاشقان همراز شو ای که راه سرخ از یاد تو رفت دین سرخ و اصل و بنیاد تو رفت ای دل امشب جان مولا مرد باش با قلوب اهل دین هـمدرد باش خـیز و حـزب الله را یاری نما با ولایت بهـر دین کـاری نـما طالب ذکـر و سـلام بَـرد باش چون خـمینی آشنا با درد باش اهل دین درد آشـنای حـیـدرند آشـنـا با رنگ و درد کـوثـرند حرف ما همدرد بودن با ولی ست درد تنهایی زهـرا و عـلی ست درد ما از درد پهـلـو مـیرسد و ز کبود زخـم بـازو میرسد درد ما درد فـراق مهدی است شیعیان این لحظۀ هم عهدی است کو کـسی تا که بـدانـد درد ما؟ درد ما خـواند ز روی زرد ما ما به دنـبـال هـدایـت میرویـم بـا عـلـمـدار ولایـت مـیرویـم او چو روح الله فرمان میدهد پیروان را درس قرآن میدهد شد هزاران غم نهان در سینهاش دوست نه از دشمن دیرینهاش دشمـنانی که کـنارش مینهـنـد با تعارف جام زهرش میدهند ای تبهکاران گناهش چیست چیست؟ جرم او آیا خمینی دوستی ست در مسیـر چند ساله یک نفـس راه او راه خـمـیـنی بود و بس راه او راه شـهـیـد کـربـلاست هم نوایی با حسین سر جداست هم نـوایی با فغـان زینب است درد غربت خود نشان زینب است دل اگر دم از خـمیـنی میزنی دم ز غـمهای حـسینی میزنی
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
مرا هرقدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشهات پیروز تاریخ معاصر کرد میان آیـۀ والـفجـر یا بعـد از لـیالٍ عـشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را همپای ابراهیم میباید مجاور کرد پیـمبر وار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمّار یاسر کرد جوانها را مرامت کربلا در کربلا قـاسم کهنسالان عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افـتادی و با تو بیابانها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سـپاه فـیل آورده است دنیا و نمیفـهـمـد ابابیل آنچه را با لشکر بیدین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمیدانند که عزّت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجـر کرد
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
تقـدیم غمت خونِ جگـر لالۀ ما بود بیمهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود هجران تو در دل شرر نـالۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای مـاه که دادی همه را مهـر خـدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی ای یـاد جـمـال تو چـراغ سـحـر ما ای داغ تو تا شـام ابـد بر جـگـر ما ای روی نهان از نظرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فـراق تو به ما شـام بلا بود ایــام غـمـت بـر هـمـه ایــام بــلا بـود ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بسـوزیم و بگـرییم و بنالـیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بیتـو شـده جـان کـنـدن ما زنـدگی ما ای همدم یاران خـدا جـوی جماران ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سرو روی جماران با یاد تو چشم همگان سوی جماران بازآ که خزان بیتو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست ای رفـته به دیـدار خـدا بـا دل آرام آرام دل آرام که گیتی است تو را، رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت شب کفر است به اتمام دیگـر به وطـن دیـو سـتـم بـاز نـیـایـد از طـبــل ابــر قــدرتـی آواز نــیــایـد آرام کـز اعـدای تـو آرام ربــودنــد یاران همه از دور پـیام تو شنـودند از مرکـز الحـاد بـدین راه گـشودند در دامن کفـر آیت توحـیـد سرودند خـورشیـد قـیام تو گرفـته هـمه جـا را بخـشیده پیامت به جهان نـور خـدا را آرام که پیمان تو هرگز نـشکـستـیم آرام که پـیـونـد وفـا را نـگـسـستـیم با غیر تو ما عهـد نبـستـیم نـبـستـیم آنیم که بودیم و هـمیـنـیم که هـستیم کـوبـیــم بـت اهــرمـن اهــرمــنـی را داریم ز تو چون تـبـر بـت شـکـنی را آرام که همواره پیامت سخن ماست آرام که این جامه به پیکر کفن ماست آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست آرام که بر بال ملایک وطن ماست آرام کـه ایـمـن ز بـلا کـشـور مـا شـد همـسنگـر تو خـامـنهای رهـبـر ما شد در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران گردید وطن آتش و خون هست بهاران غلطید بخون از همه سو پیکر یاران سوگند به سوز دلت ای پیر جماران داغ تو که چون شعله آتش به درون بود بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
در جام دیده اشک عزا موج میزند در صحن سینه شور و نوا موج میزند یک نینوا مصیبت و یک کربلا بلا در دشتهای خاطرِ ما موج میزند تا چـشم کار میکند انـدوه و انتظار با یـاد یـار در همه جا موج میزند در گوشه و کنار حسیـنیههای شهر صدها هزار دست دعا موج میزند هنگام اوج گیری «روح خدا» به عرش فـریاد خلـق نوحـهسُرا موج میزند حسرت نگر که در عطرش بوسۀ وداع دریا جـدا و دشت جـدا موج میزند در صحن غم گرفتۀ فیضیه تا سحر شوق حضور « روح خدا» موج میزند در کوچهباغهای جماران نگر هنوز انــوار سـیـدالـشـهـدا مـوج مـیزنـد در ماتم حسین زمان هرکجا میرویم حال و هوای کربوبلا موج میزند مـوج بـلـنـد نالـه، خـروشید وای وای طوفـان گریه آمد و جـوشید وای وای رفت آنکه بود، میکده مست و خراب از او شیـرینی پـیاله و شور شراب از او برخاست چون خلیل به پیکار بت، فتاد در شرق و غرب واهمه و اضطراب از او لرزید کاخ سرخ و سپید از نهیب وی یک شب نرفت دیدۀ دشمن به خواب از او با پا برهنگان زمین بس که داشت مهر در آسمان شکـفت گـل آفـتاب از او در پهندشت پاک هویزه گرفته است گیسوی نخلهای جوان پیچ وتاب از او روحی دوباره یافت از او نهضت حسین جانی دوباره یافته اسلام ناب از او یک عمر دل به گلشن زهرا سپرده بود زان رو گرفت چهرۀ گل رنگ و آب از او دستی به ذیل آیۀ «أمن یجیب» داشت پیری که شد «دعای سحر» مستجاب از او تا واپسین نفس به مناجات میل داشت عمری مداومت به «دعای کمیل» داشت رفتی و سر به سیـنـۀ سیـنا گذاشتی رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتی گفتی بهار بهمن خونبار شد که باز رفتی و سر به دامن گـلها گذاشتی از یک چمن شقایق پرپر که بگذریم یک دشت لاله را به تماشا گذاشتی با اشک و آه و ناله، ز خاطر نمیرود داغ غـمی که بر جگـر ما گـذاشتی تا شهـپـر مـلائکه شد فـرش راه تو بر عرش افتخار و شرف پا گذاشتی صف بستهاند امت مظلومت ای امام از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتی ما از تو انـتـظار مـلاقـات داشـتـیـم واحـسرتا که وعـدۀ فـردا گـذاشـتی دیدی که اهل کوفه نبودیم و نیـستیم ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟ داریم مهر روشن و خوب تو را هنوز بـاور نـمیکـنیـم غـروب تو را هـنوز واحسرتا که بعد تو ماندیم و زندهایم با هم سرود هجر تو خواندیم و زندهایم بعد از تو ای امید دل ای آرزوی جان بـاور نمیکنیم که مانـدیم و زندهایم بر ما رواست سیلی امواج غم، که ما سیل سرشک از مژه راندیم و زندهایم دردا که بعد غیبت خورشید انقلاب یک آسمان ستاره فشاندیم و زندهایم ترسم که روز وصل خدا نگذرد ز ما «شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم» «ما را به سختجانی خود این گمان نبود» این قدر چشم یاری از این نیمهجان نبود
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
تیـره شد آینۀ صبحِ درخـشان بیتو تار شد مشرق روحانی ایمان بیتو جنگل سبز قیام از تو برافراشته بود میرود قـوّت زانوی درختان بیتو ضجّهها میزند از داغ جگرسوز فراق در و دیـوار غـمآلود جـماران بیتو بیجـمـال تو دل آیـنه و آب گـرفت آتـشیـن شد نفـس باد پـریـشان بیتو پاره شد رشتۀ منظومۀ نورانی شوق گشت آفاق همه کـلـبۀ احـزان بیتو من چه گویم که چه سان آینۀ روز گرفت رنگ دلگیرترین شام غریبان بیتو کاش پیش از شب اندوه سفر میکردیم تا نبودیم در این باغ غزلخوان بیتو
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
ای آفـتـابی که زمیـن شد مـدفـن تو هفت آسمان راه است تا فهـمیدن تو هفت آسمان راه است تا درک نگاهت راه است تا مفـهـوم چشم روشن تو از تو چه باید گفت ای روح خدایی از تو چه... وقتی محو شد در "او" "من" تو قلبی جوان در سینۀ تو در تپش بود حس کرد این را سالها پـیراهن تو دل را به اوج آسمانها بُرد روحت روحت نشد هرگز زمینگـیر تن تو در راه تو ای آفـتـاب سبـز مـانـدیـم در سـایـۀ مـاهـیـم بعـد از رفـتن تو
: امتیاز
|
غزل مناجاتی با خداوند
از دلِ تـنگِ گـنهکـار، برآرم آهـی تا که کـوه گـنهم را بخری با کاهی خوب دانم که بُوَد سفرۀ جودِ تو وسیع که گـدایی بِنِـشـیـند، به کـنار شاهی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه
اين روزها ديگر كسی ياد شما نيست ديگـر كـسی با نـامهـايت آشـنا نـيست مثـل گـذشـته نيست ديگـر كـارهـامان شبهای جمعه روی لبهامان دعا نيست حـق با شما بـوده اگر خـيـمـه نـشيـنی اين جا ميان ما برای تو كه جـا نيست تفریح بعضیها مهم تر از نماز است يك عدهای هم كارشان غير از ريا نيست ديگر گـذشت آن هـفـتههای جـمكرانی ديگر سه شنبههای هفته با صفا نيست در بند نفس خود گرفتاريم از بس ... كه لحظههامان از گرفتاری جدا نيست بیچـارگی یعنی همین روزی بفهمیم!! در دفـتر چـشم انـتظاران نام ما نیست چیزی که از ما دیدهای تو بیوفائیست چیزی که ما دیـدیم از تو مهربانـیست اصلاً چه کاری بهتر از روضه گرفتن؟ حالا که روزی گـدایان کـربلا نیست
: امتیاز
|
مناجات با خداوند و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
با نامهای سیاه و وجـودی پُـر از گناه بـر درگـه خــدای خـود آوردهام پــنـاه خالیتر از همیشه و عاصیتر از همه رو کردهام به سوی تو، هرچند روسیاه من را بخر که نرخ خودم را شکستهام چوب حراج بر تن من خورده با گناه روزی که هر که با عملی میرسد به تو من در بساط خویش چه دارم به غیر آه من خواب ماندم و ثمرم سوخت ای خدا یک قرص نان بده؛ ثمرم را خودت بخواه یک قرص نان که فاطمه میپخت کافی است خـلـقی به کـوله بـار بگـیـرند زادِ راه مهر عـلی و آل عـلـی تـوشۀ من است حُبُّ الحسین، روضۀ او، اشک گاه گاه با یال خون گرفـته و با زین واژگـون از قتلگه برون شده اینگونه اسب شاه پـای بـرهـنـه عـمـۀ سـادات مـیدویـد پـای بـرهـنه، عـمـۀ سـادات، قـتـلـگاه ای شمر، خوب دور و برت را نگاه کن خنجـر نکش که مادرمان میکند نگاه
: امتیاز
|
غزل مناجاتی با خداوند
دستی که بالا آمده کارش گداییست کـار تو آیا با گـدا بـیاعـتـناییست؟ تـو بـینــیـاز بـینــیـاز بـینــیـازی این اشکهـا دار و نـدار بیـنواییست خیلی غریبم با تو، خیلی دورم از تو برگشتهام... دیگر زمان آشناییست آنقدر میبخشی که دیگر شک ندارم با نا امیدی توبه کردن بیخداییست هی قـول دادم تـوبههـایم توبه باشند بس که صبوری، عادت من بیوفاییست تاریکی قـلـبم دو چـشـمم را گـرفـته ای نور بیپایان که یادت روشناییست باید تو را با هر نفـس دید و پرستید من دیدمت دیدم، خدای من خداییست... دوزخ نشینم کن ولی رو بر نگردان چون سوختن آسان تر از درد جداییست وقتی تمام خواهشم بخـشیدن توست بیشک«غلط کردم» شروع هر دعاییست این دست را خالی به سینه برنگردان دستی که بـالا آمده دست گداییست
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
دوبـاره آمـدهام، گرچه دیـر برگشتم ولی ز شرم گنه سر به زیـر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خـانۀ نعـم الامـیر برگـشتم شدم ذلـیل گـنـاهم، خـودم پـشیـمانـم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگـیـری تو یا مجـیـر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پُر از گـناه صغـیر و کـبیر برگـشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، پیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بیمعناست ولی دوباره به سویت فقـیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیدهای که میفرمود ببین بـرادر زینب چه پیـر برگـشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرملهها من اسیر برگشتم ولی بـرادر زینب همیـنکه فـهـمیدم کفن شده است تنت با حصیر، برگشتم
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
دلـتـنـگ روی ماه تو هـستـیم، مـاه ما چـشمان خـیس وقت سحـرها گـواه ما معـلوم میشود که دلت را شکـستهایم از بس که بیاثـر شده این سـوز آه ما نگـذشتهایم محض رضای تو از گـناه بـگـذر عـزیـز فـاطـمـه از اشتـبـاه ما یارانتان که سیصد و اندی نشد، ببخش محـبـوس شد میـان معـاصی سـپاه ما در زیر نـور ماه، کجا خیمه میزنی؟ تـنها پناه عـالـمـیـان...، تکـیـه گـاه مـا بیچاره آن که مثل شما اهل گریه نیست حال بکا و روضه و غم شد سلاح ما یک قطره اشک در غم جدّ تو کوه ساخت از ایـن عـبـادت کـم و هـم قـدِّ کـاه مـا دلخوش به روضههای عموییم تا مگر بـر روی دلـربـای تـو افـتـد نـگـاه مـا میگفت دختری که شرر داشت دامنش نا امن شد پس از تو عمو خیمه گاه ما
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
دوبـاره شـنـیـدی تـو آهـم خـدا نـدیـده گــرفـتـی گـنـاهـم خــدا تو با پرده پـوشیِ من خواستی نـبـیـنـد کـسی روسـیـاهـم خـدا چنان از درِ دوسـتی خـوانـدیم که انـگـار من بـیگـنـاهـم خدا
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
در خـشکـسالیام به گـلسـتان رسیدهام قحـطی زده به رحمت باران رسیدهام عمری ست غـرق لـذت مستانه بودهام امشب ببین که زار و پشیمان رسیدهام در را به روی بندۀ خود وا نمیکنی؟ حالا که سر به زیر و پریشان رسیدهام مانند طفـل گـمشدهای هستم ای حبیب در پشت خانه خسته و گریان رسیدهام آب از سرم گذشته و خشکیده چشمهام دست مـرا بـگـیـر به پـایـان رسیـدهام آغـوش باز و گـرم تو باعث شده اگر تا کـویت ای کـریـم شـتـابـان رسیدهام از بنـدگی و ذکـر و دعـا دور بـودهام با لـطـف اهـل بیت به قـرآن رسیـدهام حالم اگر بد است ولی شکر حق که در مـاه بـکـاء بـر شـه عـریـان رسـیـدهام دل مُردهام اگرچه، ولی خوب میشوم تـازه به روضۀ شه عـطشان رسیدهام این تـشنگـی کجا و لب تـشنـۀ حـسین آیا به درک روضـۀ جـانـان رسیدهام؟ خواهر دوید سوی برادر به ناله گفت: تا قـتـلگـاه زخـمی و بیجـان رسیدهام ای صید دست و پا زده در خون بلند شو من را ببین که پـاره گـریبان رسیدهام
: امتیاز
|